پروانه

چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی؟ چه کسی میداند که تو در حسرت یک فردایی؟ پیله را بگشای، تو به اندازه پروانه شدن زیبایی…

معبودا

تو تکراری ترین ” حضور ” روزگار منی

و من عجیب ؛ به آغوش تو

از آن سوی فاصله ها

خو گرفته ام . . .